هدف از رشته مدیریت بازرگانی گرایش بازرگانی داخلی آشنایی دقیق با وظایف اساسی سازمانهای بازرگانی، افزایش مهارت و توانایی دانشجویان در شناخت مسائل مبتنی به مدیریت، جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به هر یک از این مسائل، ارزیابی راه حلهای مختلف در مورد هر مسأله و تصمیم گیری و اجرای تصممیمات اتخاذ شده است.
گرایش مدیریت بازرگانی از رشته مدیریت اولین بار در سال 1333 تحت عنوان علوم اداری در موسسه علوم اداری زیر نظر دانشکده حقوق دانشگاه تهران با همکاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برگزار شد. در حال حاضر این رشته در اکثر دانشگاههای کشور تحت عنوان مدیریت دولتی و با گرایشهای مختلف در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تدریس میشود. هدف از این رشته عبارت است از: آموزش نیروی انسانی متخصص مورد نیاز سازمانها، ادارهها و شرکتهای دولتی و خصوصی و نیز آشنایی دانشجویان با کاربرد روشهای علمی درمدیریت.
هدف از رشته مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی آشنایی دقیق با وظایف اساسی سازمانهای بازرگانی خصوصا واحدهای مرتبط با بازار مصرف، افزایش مهارت و توانایی دانشجویان در شناخت مسائل مبتنی به مدیریت و بازار، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به مشکلات بازارشناسی، توسعه بازار، ...، ارزیابی راه حلهای مختف در مورد هر مسأله و تصمیم گیری و اجرای تصممیمات اتخاذ شده است. افزایش مهارت و توانایی دانشجویان در شناخت شرایط و اوضاع و احوال متغیر اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی و سیاسی که بازار را تحت تاثیر قرار میدهند و تطبیق برنامه های سازمان با شرایط جدید و ایجاد زمینه لازم و تشویق دانشجویان به خودآموزی و رشد فردی و حرفه ای نیز جزئی از اهداف و چشم اندازهای تربیت دانشجو در این رشته به حساب میآیند.
بازاریابی شبکهای (Network Marketing) یا بازاریابی چندسطحی (Multi-level marketing)، نوعی شیوهٔ فروش است که در آن کمپانیها محصولات خود را بدون تبلیغات و بدون واسطه به فروش میرسانند، و مشتریان پس از خرید، در صورت تمایل، میتوانند محصولات کمپانی را بازاریابی کنند و سود بگیرند. درآمد در بازاریابی شبکهای هم در ازای فروش مستقیم کالا و هم در ازای فروش از طریق زیرمجموعه کسب میشود.
در بازاریابی شبکهای، بازاریابها بصورت «تبلیغات کلامی» یا «تبلیغات چهره به چهره» اقدام به فروش محصولات کمپانی میکنند. در حال حاضر به ترتیب کشورهای آمریکای شمالی، چین، کشورهای اروپایی از جمله آلمان و ایتالیا و ژاپن در زمینه بازاریابی شبکهای سردمدار هستند.
بازاریابی یا مارکتینگ (Marketing) به عنوان فرایندی مدیریتی- اجتماعی تعریف میشود که بوسیلهٔ آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، نسبت به تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند.
فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولید کنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقشها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولید کننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نیست؛ و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ دیوید پاکارد از پایه گذاران Hewlett- Packard میگوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود».
دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور میباشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار میبندند. بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته میشود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب میآید.